تمامی مطالب این وبلاگ تقدیم به کسی که همیشگی ترین تأثیر را بر جهان بینی من نهاد ... او که کمک و یاری بی دلیل و بی دریغ را به من آموخت ...
سلام
امروز اولین روز تولد اولین وبلاگ شخصی منه ...
اولین سطرها بر اولین صفحات مجازی و تقسیم دلنوشته های گاه به گاهم با ناشناسهایی که قراره امانتدار احساسات من باشن و آشنای من بشن ...
روز 2 اردیبهشت ماه 91 یعنی دو روز پیش، برای اولین بار، اولین جرقه ساخت یه وبلاگ به ذهنم دوید ... و البته این جرقه یه انگیزه بزرگ می خواست که ...
نمیدونم این وبلاگ چقدر مخاطب پیدا خواهد کرد ... نمیدونم چند نفر میان و با من همذات پنداری می کنن و همدل میشن ... نمیدونم سطح این وبلاگ رو در چه حدی ارزیابی خواهند کرد و اصلا اولین مراجعه منجر به دیدارهای بعدی هم میشه یا نه ... اما قصد من از آغازبه نوشتن و اعتماد به دنیای مجازی و دهکده جهانی، تنها و تنها آروم کردن دلی بود که حقیقتا دیگه نمیدونستم چطور باید آرومش کنم ...
بگذریم ...
نمیدونم اولین مخاطب این دلنوشته ها کیه و کی میاد و به این نوزاد تازه متولد شده سر میزنه ... اما هرکسی که باشه ازش از همین حالا ممنونم که منو نادیده، دیده ...
![]()
هنوز آرشیو وبلاگت رو کامل نخوندم
میدونم دیره ولی تولد وبلاگت رو بهت تبریک میگم
امیدوارم وبلاگت حالا حالا ها پابرجا باشه (البته همراه شما)
و ما هم دوستای خوبی برای هم بشیم
سلام می خواستم روز تولد وبلاگتو ببینم
و بدونم برای چی شروع کردی بنویسی
تنها و تنها آروم کردن دلی بود که حقیقتا دیگه نمیدونستم چطور باید آرومش کنم ...
دلیل خوبیه
حالا دلت آروم شده؟
آره ... این وبلاگ از اول یک راه الهی بود ... من عاشقانه وبلاگمو دوست دارم و هرچی می نویسم حقیقتا از صمیم قلب و احساسمه ... دلبسته این وبلاگم ... نمی تونم ترکش کنم دیگه ...
بهترین راه آرامشمه ...