تمامی دلنوشته های این وبلاگ تقدیم به کسی که همیشگی ترین تأثیر را بر جهان بینی من نهاد ... او که کمک و یاری بی دلیل و بی دریغ را به من آموخت ...
امروز هم گذشت ...
امروز هم گذشت بی آن که تو را دیده باشم ... امروز هم گذشت بی آن که به قدر وزن پر قاصدکی کمی هم شده خوش خبر، از سنگینی آهی که بر دلم مانده، کم شده باشد ...
امروز هم گذشت ...
امروز هم بی صدای تو گذشت ... بی نگاه تو گذشت ... بی حضور تو ... گذشت .....
امروز هم گذشت بی گذر لبخندی که از جانب تو به لبهای من بوزد ... بی درخشش برق نگاهی که از سمت تو در من جاری شود ... بی ذوق زدگی کودکانه ای که از حضور تو، از دیدار تو در من ناشی شود ...
هی ی ی ی ی ی ی ............................
امروز هم گذشت ... مثل دیروز ... مثل پنج شنبه گذشته ... مثل همه هفت پنج شنبه ای که گذشت ... که سخت گذشت ... مثل همه پنج شنبه هایی که یادآور دیدار تو می شوند و ... دیگر عزیز نیستند ...
پنج شنبه های من بعد از رفتن تو دیگر عزیز نیست ... شنبه ها و یکشنبه ها و دوشنبه ها و سه شنبه ها و چهارشنبه ها هم ......
امروز هم گذشت ... مثل هر روز انتظار ... انتظاری که این روزها به تلخی نبودنت، از هر تابلوی دیگر، دیدنی تر می کشم ...
امروز هم گذشت ... در سکوت ... در سکوت نگاهی که همچنان سرگردان از روی تمام عابران می لغزد و ... در پی تو .......
امروز هم گذشت ... گذشت ... اما نه به سادگی ... مثل تمام روزهایی که به سادگی نمی گذرند ... که به سادگی نمی گذارند ... نمی گذارند از یاد تو غافل شوم ...
امروز هم گذشت ... و من نمیدانم چرا با هرکه روبرو می شوم توقع دارم به تو تبدیل شود ... مثل یک جادو ... با هرکه صحبت می کنم توقع دارم از تو خبر بیاورد ... مثل یک جادو ... حتی در هر تماس تلفنی توقع دارم به جای هرکسی که زنگ زده ام، صدای تو از آن سوی خطوط ارتباطی ........
مثل یک ............
نامه های من به تو
برتر از خود مایند!
چرا که نور،
برتر از فانوس
و
شعر،
برتر از کتاب است ...
...
نامه های من به تو
برتر از خود مایند!
این نامه ها اسنادی هستند
که دیگران
زیبایی تو و عشق مرا
در آنها خواهند یافت ...
( شعری از نزّار قربانی )
چه حس اشنایی
هر روز تجربه اش می کنم
وب قشنگی داری به منم سربزن
فوق العاده بود