آفتابگردان ترین ....

دلنامه های پراکنده

آفتابگردان ترین ....

دلنامه های پراکنده

تمامی دلنوشته های این وبلاگ تقدیم به کسی که همیشگی ترین تأثیر را بر جهان بینی من نهاد ... او که کمک و یاری بی دلیل و بی دریغ را به من آموخت ...  

  

 

  

در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد

حالتی رفت که محراب به فریاد آمد 

از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار

کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد 

باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند

موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد 

بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم

شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد 

ای عروس هنر از بخت شکایت منما

حجله حسن بیارای که داماد آمد 

دلفریبان نباتی همه زیور بستند

دلبر ماست که با حسن خداداد آمد 

زیر بارند درختان که تعلق دارند

ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد 

مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان

تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد

نظرات 1 + ارسال نظر
هستی چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:08 ب.ظ http://parvanegi.blogsky.com

انشاالله که همینطور باشه

ممنون عزیزم ... ان شاالله ...
برای تو هم ان شالله همینطور باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد