تمام دلنوشته های این وبلاگ تقدیم به کسی که همیشگی ترین تأثیر را بر جهان بینی من نهاد ... او که کمک و یاری بی دلیل و بی دریغ را به من آموخت ...
دیگر نمی شمارم
روزهای نبودنت را می گویم ...
نه! دیگر نمی شمارم روزهای نبودنت را ...
شماره اش را
طولش را
دلتنگی اش را
سختی اش را
رنجش را
دردش را
سپرده ام به دستان آبی مهر
سپرده ام به آسمان
سپرده ام به او که مدتهاست نمی بینمت و می بیندت و ...
به خودش سپرده امت ... همیشه!
خدایا
ببین دستهای خالی من رو به تو ... رو به بالاست ...
تسلیم
تسلیم ...
ر روزی که نباشی
زمین خواب می رود بر مدار سوم
هر یک روزی که نیستی
همان یک قرنی ست
که مغول ها حمله کردند!
چقدر زیبا ...
ممنونم عزیزم ...
این خیلی خوبه
امروز تقریبا یک قرن است که تورا ندیده ام یعنی حس میکنم یک قرن است
من مانده ام با این زمانهای طولانی چه کنم؟
میدانم نیازی به اعتراف نیست تو خودت خوب میدانی فقط وقتی تو کنارم هستی خوشحالم و زمان برایم بی معناست...
ممنونم عزیزم ... خیلی زیبا بود.
فقط وقتی تو کنارم هستی زمان برایم بی معناست ............