آفتابگردان ترین ....

آفتابگردان ترین ....

دلنامه های پراکنده
آفتابگردان ترین ....

آفتابگردان ترین ....

دلنامه های پراکنده

تمامی دلنوشته های این وبلاگ تقدیم به کسی که همیشگی ترین تأثیر را بر جهان بینی من نهاد ... او که کمک و یاری بی دلیل و بی دریغ را به من آموخت ...  

 

 

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم 


یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم
 

 

خیلی خلاصه عرض کنم: دوست دارمت... 


(دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم)
 

 

از کتف آشیانه‌ای خود برای تو 


باید که چند جفت کبوتر بیاورم
 

 

از هم فرو مپاش، برای بنای تو 


باید بلور و چینی و مرمر بیاورم
 

 

وقتش رسیده این غزل نیمه‌سوز را
 

از کوره‌های خود‌خوری‌ام در بیاورم 

 

 

" سید مهدی موسوی "

 

نظرات 2 + ارسال نظر
خاطره دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:19 ق.ظ http://rahalost.blogsky.com

سلام نازنیم ...
اینگونه تمام دلت را پایمال نکن...
دل است زود بازی میخورد

سلام دوست خوبم
ممنونم از لطف و نگاه ارزشمندت ...

هستی دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:25 ق.ظ http://parvanegi.blogsky.com

قشنگ بود

ممنونم عزیزم ... شاعرش خوش قریحه س ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد