آفتابگردان ترین ....

آفتابگردان ترین ....

دلنامه های پراکنده
آفتابگردان ترین ....

آفتابگردان ترین ....

دلنامه های پراکنده

لطفا هرگونه برداشت از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع انجام شود.

 تمامی دلنوشته های این وبلاگ تقدیم به کسی که همیشگی ترین تأثیر را بر جهان بینی من نهاد ... او که کمک و یاری بی دلیل و بی دریغ رابه من آموخت ...  

  

 

 

چه کسی می داند 

که پشت این لبخندهای روزمره  

چند انبار، دلتنگی پنهان کرده ام برای تو؟ ... 

چه کسی می داند 

که زیر این رفتارهای بی خیال عادی 

چقدر انتظار تو را می کشم از هر روز ... از هر روز ... از هر لحظه ... 

چه کسی می داند 

که در این روند آشتی جویانه صلح طلبانه مصلحتی با روزگار 

روزی چند بار 

با دلم مبارزه می کنم بر سر تو؟ ... 

که چقدر کلافه می شوم از تکرار "ندیدن" تو ... از تکرار "دیدن" دیگران ...  

چه کسی می داند متن آوازهای تنهایی این غروب های دلگیر پاییزی را 

که سوت زنان به دست باد می سپارم  

تا اگر گذارش به گذرگاه تو افتاد 

در گوشت نجوا کند ... 

چه کسی می داند 

حواس آفتاب به کدامین نقطه باغ  

لابلای یاس ها و بابونه ها 

نرگس ها و نسترن ها 

شب بوها و شقایق ها 

سرگردان است 

وقتی 

جای آفتابگردانش 

 

خالی خالی ست ... خالی ... 

چه کسی می داند 

روزهای من 

با چه حالی ... با چه دردی می گذرند ... 

هوایی که تنفس می کنم 

با چه رنجی  

از دم به بازدم 

از بازدم به دم 

بدل می شود و ... 

من 

دم بر نمی آورم "نبودنت" را ... 

چه کسی می داند؟ ... 

چه کسی ... 

چه .........

نظرات 2 + ارسال نظر
هستی جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:05 ب.ظ http://parvanegi.blogsky.com

خاطره جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:35 ب.ظ http://rahalost.blogsky.com

مدتهاست سرى حتى به خیالم نمى زنى مرا بى خیال
مگر خیالم چه گناهى کرده؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد