آفتابگردان ترین ....

آفتابگردان ترین ....

دلنامه های پراکنده
آفتابگردان ترین ....

آفتابگردان ترین ....

دلنامه های پراکنده

لطفا هرگونه برداشت از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع انجام شود.

 تمامی دلنوشته های این وبلاگ تقدیم به کسی که همیشگی ترین تأثیر را بر جهان بینی من نهاد ... او که کمک و یاری بی دلیل و بی دریغ را به من آموخت ...   

 

 

 

 

 

 

گاه همه چیز 

 

همه اتفاقات دنیا 

 

دست به دست هم می دهند تا تداعی گر "تو" شوند پیش چشم های پریشان و همیشه منتظر من ... 

 

باور کن من هم نمی دانم چه رازی در کار است که حتی لحظه ها را هم به تکاپو وامی دارد ...  

 

که حتی ثانیه های تب آلود و بیمارگون ساعت قدیمی دیواری هم به شوق پردازش تندیسی نامریی – آن سان شفاف که تنها نگاه من توان دیدنش را داشته باشد نه هیچ نامحرمی – با یاد و یادگاری ساختن از "وجود تو" سرگرم می شوند ... 

 

آی عزیزی که حتی در نبودنت هم 

 

رگه های زرینِ "بودن"ت 

 

خوش می درخشند! 

 

آی عزیزترین عزیزدل دنیای خورشید! 

 

ببین و باور کن که چقدر عزیزی برای تمام دنیا ... 

 

که این روزها باران هم شرم می کند از فروریختن در جام عطش سوز زمین ... 

 

این روزها ابرها هم خودشان را به آن راه زده اند و آفتابی نمی شوند ... 

 

که این روزها آسمان هم منتظر یک حادثه است برای بساط جشن باران ...  

 

که این روزها نه تنها من 

 

که تمام جهان منتظرند ... منتظر ... تا تو از راه نگاه من ... برسی ... 

 

این روزها نه تنها من 

 

که تمام جهان منتظر یک صاعقه است ... صاعقه ای پر از رنگ و نور ... صاعقه ای از جنس مهر و آبان و باران ... صاعقه ای از جنس خوب "دیدار" ... 

 

این روزها گمان نکن که قلبی به خاطرت نطپیده باشد ... نه! 

 

ببین! 

 

نبض یک آسمان در دستان توست ... 

 

ببین چطور نفس در سینه پاییز حبس شده ... 

 

ببین که شریان باران مسدود مانده است ... 

 

ببین نبودنت چه می کند با دل نازک فصل سوم ... 

 

ببین و قدم بگذار به پرشورترین لحظه پاییز ... نفس خشک برگهای زرد برای لحظه دیدار من و توست که اینچنین به شماره افتاده ... 

 

قدم بگذار به متن حادثه ...

نظرات 4 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:21 ب.ظ http://aftabgardoon.mihanblog.com

یسیار زیبا بود مطلبت

ممنون از لطفتون.

هستی یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:21 ب.ظ http://parvanegi.blogsky.com/

قدم بگذار به متن حادثه ...

هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق ...

مینو یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ب.ظ

غروب پاییزه...........
دلم غم انگیزه.............
چشم فلک برمن اشکاشو می ریزه......

خاطره چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 03:54 ب.ظ

چهار فصل کامل نیست

هوای تو

هوای دیگریست

هوای تو
هوای باران و زندگی ست ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد